در انتخابات، از انجمن حجتیّه سوءاستفاده نکنید!
در فضای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، چندین بار از “انجمن حجتیّه” ذکر نام شد.
سوءاستفاده از این عنوان برای سرکوب رقیب، در کشور ما بیسابقه نبوده است. لذا در همان سال مطلبی نگاشتم که به مناسبت قرارگرفتن در ایّام انتخابات، با اندک تغییراتی بازنشر و تقدیم مینمایم. به امید آن که در انتخابات امسال، از چنین نمونههایی برحذر باشیم:
انجمن حجتیّه عنوان تشکیلات و گروهی است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتّی چند سالی در نظام جمهوری اسلامی، فعّالیّت رسمی و علنی داشتند. هم اکنون نیز فعّالیّت زیر زمینی دارند که هر از چندی روی زمینیان صدایشان را به وضوح میشنوند! این گروه سالها بدون در دست داشتن تابلوی “انجمن حجتیّه” به حیات خود ادامه داده و متأسفانه از شناساندن صحیح آنان به نسلهای بعدی انقلاب نیز غفلت شده است. لذا نامی آشنا ولی چهرهای مجهول از انجمن به جا مانده است. ناگفته نماند که نسل انقلاب نیز در آن زمان، بعضاً تعاریف ناصحیحی از این گروه ارائه میدادند، چه رسد به امروز! به عنوان نمونه در حماسهی سیاسی که پشت سر نهادیم، نام انجمن چندین بار از طرق مختلف به گوش مردم خورد.
در اوایل خردادماه ۹۲، خانم نعیمه اشراقی در مصاحبه با سایت “روزآنلاین” (از رسانههای ضدّانقلاب و بیگانه) اتهامی به مسئولان جمهوری اسلامی وارد کرده و در پاسخ به پرسش فرشته قاضی مبنی بر اینکه دلیل اصلی ردّ صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی چیست؟ گفت: «درباره دلیل اصلی نمیتوانم حرف بزنم. آقایان هم که تنها به سن اشاره کردهاند. به نظر من انتقال قدرتی دارد صورت میگیرد. کسانی که ما به آنها انجمن حجتیهای میگفتیم در زمان امام قدرتی نداشتند چون امام با تفکر آنها مخالف بود و تفکر واپسگرایی داشتند که امام خطرشان برای کشور را از کفّار و منافقین هم بیشتر میدانست. اکنون شاهد هستیم که انتقال قدرتی صورت میگیرد بین پیروان امام و آنها. یعنی پیروان امام را از صحنه بیرون میکنند و از صحنه خارج میشوند و حجتیهایها قدرت را در دست میگیرند.» براساس این ادّعا حال نوبت آن است تا خانم اشراقی، ارتباط جناب دکتر حسن روحانی را با انجمن حجتیّه اثبات نمایند، چرا که قدرت به ایشان منتقل شد!
چندی بعد، دکتر قالیباف در سفر تبلیغاتیاش به قم اینگونه گفت: « نباید اجازه بدهیم انجمن حجتیّه که در سال ۵۸ به فرمان امام خمینی (ره) منحل شد با نام، روش دیگر و لفاظی، اسلام غیرانقلابی را به جامعه وارد کند چرا که این خطر بزرگی به شمار میرود.» ایشان فراموش کرده بودند که انجمن سال ۶۲ و نه سال ۵۸، به صورت داوطلبانه و نه به فرمان امام، تعطیل شد و نه منحل! چند روز بعد دکتر عماد افروغ، قلم به دست گرفت و بدون هیچ مناسبتی در یکی از سایتهای تبلیغ کنندهی همان کاندیدا دربارهی خطر انجمنیها هشدار داد: « اینها در دورههای گوناگون رنگ عوض میکنند و به شکل دیگری وارد میشوند.»
دکتر محسن رضایی در برنامهی “انتخاب” شبکه ۳ آنان را گروهی انحرافی دانسته و گفت: « در ۱۹ و ۲۰ سالگی منحرف نشدهام، با انجمن حجتیه، آزادیخواهان و منافقان همراه نشده و از راه راست منحرف نشدم.» دو روز مانده به انتخابات نیز در روزنامهی ایران که دو صفحهی کاملش را به دفاع از مهندس مشایی اختصاص داده بود، توسط بهمن شریفزاده اینچنین نگاشته شد: «حجتیه درست است که معتقد به امام زمان (عج) و حجت است اما می گوید دنیا باید سقوط کند تا او بیاید.»
در مصاحبهای هم که روز انتخابات در سایتها منتشر شد، استاد محسن غرویان (که خود قبل از انقلاب انجمنی بوده)، پس از ذکر تفاوتهایی از خط فکری آیت اللّه مصباح یزدی با انجمن (که هیچگاه هم انجمنی نبوده)، شباهت جریان استادش با انجمن را به شکل اتّهامگونهای، اینطور توصیف کرد:« خیلی تاکید روی سنت و نیز روی بیاعتنایی به رأی مردم و نظر مردم و این جور چیزها؛ می توان گفت اینها شباهت است.»!
به راستی انجمن حجتیّه چیست که در مقطعی ۲۰ روزه برخی به درستی و برخی دیگر به اشتباه دربارهی آن قضاوت نموده و به این میزان از آن نام برده میشود؟ چرا برخی از سیاسیّون همچنان بر برخی افراطیّون دههی۶۰ اقتدا نموده و برای سرکوب فرد یا جناح مقابل، از برچسب انجمنی بودن استفاده میکنند؟ چرا در طول بیش از سی سال، کتب مخصوص شناخت انجمن کمتر از انگشتان یک دست است و آن هم سرشار از اشکالات اساسی! چرا تا به حال فقط یک مستند یک قسمتی، مخصوص انجمن حجتیّه ساخته شده است؟ چرا خود انجمنیها بنا دارند سکوت را ترجیح داده و دفاع از خود را به جلسات درون گروهیشان منحصر کنند؟ و دهها سئوال دیگر…
هرچند که معرّفی کامل و صحیح انجمن حجتیّه مثنوی هفتاد من کاغذ میطلبد، امّا به جهت آن که ما نیز فقط طرح پرسش نکرده باشیم، از تاریخچهی این گروه عبور نموده و فقط به ارائهی سه محور اصلی خطّ فکری این گروه در حال حاضر بسنده میکنیم:
- مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به دلایل گوناگون از جمله عدم عصمت رهبر و روایات بطلان قیام قبل از ظهور که طبیعتاً این نگاه منجر به مخالفت با ولایت فقیه به معنای حاکم اسلامی میشود.
- مخالفت افراطی با فلسفه و عرفان، که از یک اختلاف نظر علمی خارج شده و اساتید انجمن با تبعیّت از مؤسّس انجمن مرحوم شیخ محمود حلبی، حتّی در مواقعی علاوه بر توهین به فلاسفه و عرفا، نسبت کفر و شرک به آنان میدهند.
- مخالفت با وحدت شیعه و سنّی به بهانهی مخالفت با وهابیّت که البتّه این موضوع، بیشتر پس از پیوستن کمونیسم به موزههای تاریخ سیاسی جهان، در دستور کار انجمن قرار گرفت. و هم اکنون نیز با انتشار آثار علمی و هنری و اعزام مبلّغ، در این راستا فعّالند.
اگر بخواهیم حاصل عملکرد انجمن حجتیّه را در زمان کنونی در یک عبارت خلاصه نماییم، شاید صحیح باشد که بگوییم: « تربیت نیروهای مذهبی ضدّانقلاب یا حدّاقل بیتفاوت». امّا آنچه که در قضاوتها نباید فراموش شود، آن است که تشکیلات انجمن حجتیّه یک موضوع است و خطّ فکری انجمن حجتیّه موضوعی دیگر. ممکن است برخی از افراد هیچ پیشینهای از ارتباط یا عضویّت در انجمن حجتیّه نداشته باشند، امّا تفکّراتشان یا حدّاقل بخشی از افکارشان شبیه به انجمن باشد. هرچند که این مسئله به نوبهی خود نقصی عیان به حساب میآید، امّا نباید راه را برای نسبت انجمنی دادن به افراد هموار کند.
البتّه برای شناخت انحراف این تفکّر، تجهیز به مطالعه و تحقیق از ضروریّاتی است که هرگز نباید از آن غفلت کرد. در غیر این صورت نه تنها برای مبارزه با این خطّ فکری توفیقی به دست نخواهیم آورد، بلکه ممکن است در خود ما نیز اثر منفی بگذارد. به هر صورت در اهمیّت پرداختن به موضوع انجمن حجتیّه و این خطّ فکری، همین سخن معمار کبیر جمهوری اسلامی کفایت میکند که حدود ۵ سال پس از اعلام تعطیلی ظاهری انجمن، خطاب به فقهای شورای نگهبان، هشدار دادند: «حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ایها همه چیزتان را نابود کرده اند.»
رضا اکبری آهنگر
سلام ، بابا مشکل این نیست
مظلوم کشی بیچاره ها حرفی نمیزنن مگه شما کرم دارید کارخودتون رو انجام بدید اگر دین ندارید آزاده باشید . من نمیفهمم مردم رو به جون هم انداختن که چی . آخرت اعتقاد دارید ، من مه دارم ولی برام یقین شده سما ندارید. بسه دیگه
خدایی هست ، خودت میگی از این حجتیه ایها سو استفاده انتخاباتی نکنید پس چرا ، امام سوم شیعیان فرمودند دین ندارید آزاده باشید . بخدا دنیا گذراست ، آخرتی هست