آیت الله بروجردی(رحمت الله علیه): به کلّی حقیر از اصلاحات این مملکت مأیوسم.
در این مطلب دو نامه بسیار مهم و تاریخی از مرحوم آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) را بازخوانی می نماییم. اهمیّت پرداختن به این دو نامه و ربط آن به موضوع انجمن حجّتیّه از آن روست که ما را به چند نکته رهنمون می کند:
اوّلاً آن که برخی ساده اندیشانه فکر می کنند که شاه در مسائل اساسی و ریشه ای از آیت الله بروجردی حرف شنوی داشته، به دستورات ایشان احترام می گذاشته و اطاعت امر می کرده؛ و یا حدّاقل آن که از ایشان حساب می برده است. امّا غافل از آن که شاه با فرمانبرداری در برخی از مسائل، در برهه ای این سیاست را در پیش گرفته بود که خود را مطیع مرجعیّت نشان دهد تا بتواند جایگاه خود را تقویت نماید. این دو سند تاریخی حاکی از آن است که شاه در موضوعات مهمّی همچون حمایت از بهائیّت، به فرامین آیت الله بروجردی هیچ توجّهی نمی نموده. لذا ایشان می نویسند:
«به هر تقدیر مذاکرات در این موضوعات را لغو و بیهوده میبینم. لذا ابداً در این موضوعات و غیر این موضوعات مطلبی ندارم.»
ثانیاً این دو نامه نشان دهنده قدرت فراوان بهائیّت در رژیم پهلوی است. جایگاه بهائیّت در رژیم پهلوی آنقدر زیاد بوده که ایشان می نویسند:
«عاقبت امور ایران را از این فرقه حقیر خیلی وخیم می بینم».
نباید فراموش نمود که تاریخ نامه ها به دهه ۳۰ برمی گردد و طبیعتاً قدرت بهائیّت در دهه ۵۰، به مراتب بیشتر نیز شده بود و اگر انقلاب اسلامی به پیروزی نمی رسید، معلوم نبود که امروز انجمنی ها بتوانند به ابتدایی ترین امور مذهبی خویش مشغول باشند.
ثالثاً جایگاه بهائیّت در رژیم پهلوی آنقدر زیاد بوده که منجر به یأس کلّی آیت الله بروجردی شده به گونه ای که آخرین عبارت یکی از این نامه ها، با این جمله بسیار مهمّ خاتمه می یابد:
« به کلی حقیر از اصلاحات این مملکت مأیوسم.»
این نشان دهنده آن است که آیت الله بروجردی نیز بر خلاف تفکّر انجمن حجتیّه به این نتیجه رسیده بوده اند که دشمن اصلی بهائیّت نیست و کار از ریشه خراب است.
متن کامل و تصاویر این دو نامه از کتاب خاطرات مرحوم حجت الاسلام فلسفی تقدیم شما می شود چرا که مخاطب این نامه ها و رابط بین آیت الله بروجردی و دربار، ایشان بوده اند:
نامه اوّل: « بسم الله الرحمن الرحیم، به عرض میرساند مرقوم شریف واصل گردید. جوابی که داده اند دال بر این است که ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادراً [از سوی دولت] مشاهده میشود بر علیه آنها، فقط و فقط تظاهر و اغفال است نه حقیقت و این دستگاه یا آلت صرف و متحرک بدون اراده و اختیار است یا بغلط مصلحت مملکت را در تقویت و موافقت منویات اینها تشخیص داده یا بعض چرخهای آن، مصلحت شخصیه خود را بر مصلحت مملکت ترجیح میدهد. به هر تقدیر مذاکرات در این موضوعات را لغو بیهوده میبینم. لذا ابداً در این موضوعات و غیر این موضوعات مطلبی ندارم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته تاریخ۶شهر ذیحجه۱۳۶۹ حسین طباطبایی»
نامه دوم: «بسم الله الرحمن الرحیم، به عرض عالی می رساند چندی قبل از آبادان مکتوبی از بعضی وکلاء حقیر رسیده بود واظهار داشته بودند که تقریباً ادارۀ امور نفت آبادان با فرقه بهائیه شده. حقیر فراموش کردم قضیه را، به واسطۀ قضایای دیگری که پیش آمده که هر کدام از آنها مهم و شایان توجه است.
دیروز مکتوب دیگری از بعضی وکلاء حقیر نیز رسید که مؤید مکتوب اول بود. نمی دانم اوضاع ایران به کجا منجر خواهد شد؟ مثل آنکه اولیاء امور ایران در خواب عمیقی فرو رفته اند که هیچ صدایی هر چند مهیب باشد آنها را بیدار نمی کند. علی ایّ حال جنابعالی را لازم است مطلع کنم شاید بشود در موقعی، بعضی از اولیاء امور را بیدار کنید و متنبه کنید که قضایای این فرقه، کوچک نیست. عاقبت امور ایران را از این فرقه حقیر خیلی وخیم می بینم. به اندازه[ای] اینها در ادارات دولتی راه دارند و مسلط بر امور هستند که دادگستری جرئت اینکه یک نفر از اینها را که ثابت شده است قاتل بودن او در ابرقوه پنج مسلمان بی گناه را، مجازات نمایند[ندارند] وعجب آن که مکتوبی محمد شیروانی به من نوشته، آن را هم فرستادم ملاحظه فرمائید و ببینید اوضاع ایران چیست و دادگستری ایران با چه دستی اداره می شود. نمی دانم با که باید صحبت کرد و با کدام ناقوس خوابیده ها را بیدار کرد. به هر تقدیر اگر صلاح دانستید از دربار وقت بخواهید و مطالب را به عرض اعلیحضرت همایونی برسانید. اگر چه گمان ندارم اندک فائده[ای] مترتب شود.به کلی حقیر از اصلاحات این مملکت مأیوسم. والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته،۸شوال ۱۳۷۳٫حسین الطباطبایی»
منبع: خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، ص۱۹۸
نویسنده: رضا اکبری آهنگر
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.